در روز و روزگاران قدیم در روستائی از روستاهای این سرزمین پسری بود به نام نخودی که ماموران حاکم ده پدرش را که چوپان زحمتکشی بود کشته بودند. نخودی بنا به وصیت پدرش در فکر انتقام گرفتن از حاکم ظالم بود
بخوانیددنیای کودکان
داستان کودکانه: بزبز قندی، شنگول و منگول و حبه انگور
روزگاری بزی در یک خانه کوچک و قشنگ در جنگلی زیبا باهفت بزغاله کوچولو که بچه هایش بودند زندگی می کرد. یک روز بزی که می خواست به صحرا برود تا چرا کند و در سر راه خود، برای بچه ها سبزیجات و علف چیده، بیاورد
بخوانیدداستان کودکانه: فلفلی و هندوانه عجیب || پاداش کمک به لکلک بیمار
فلفلی پسر روستایی کوچکی بود. پدر فلفلی از مال دنيا زمین کوچکی داشت که هرسال آن را شخم میزد و چیزی برای خوردن خودشان در آن میکاشت. آن سال هم پدر فلفلی توی زمین خودش گندم کاشته بود.
بخوانیدداستان کودکانه: ماجراهای کاراگاه میکی ماوس و استخوان سخنگو
دزدان نابکار پول های انجمن بانوان را دزدیده اند. حال نوبت کارآگاه میکی ماوس ، گوفی و پلوتو است که معمای این سرقت را حل کنند...
بخوانیدقصه کودکانه: کلاه قرمزی و سه دخترکوچولو || ماجراهای شنل قرمزی
داستان مصور کلاه قرمزی، روایت دیگری از قصه شنل قرمزی یا لَچَک قرمزی است. در این داستان، ماجرای شنل قرمزی و گرگ بدجنس را از زاویه دید حیوانات جنگل و آلکس شکارچی می بینیم.
بخوانید