قصه «دکتر جنگل» قصه روباه نادانی است که خودش را دکتر معرفی می کند و باعث می شود حال حیوانات بیمار بدتر شود. حیوانات هم تلافی می کنند و روباه را حسابی ادب می کنند...
بخوانیددنیای کودکان
کتاب قصه کودکانه: داستان دوستان / حیوانات علیه گربه سیاه
روزی روزگاری خرگوش و سنجاب و موش، شاد و خرم در جنگلی زندگی می کردند تا اینکه گربه سیاه بدجنسی به آن جنگل آمد و آرامش آنها را به هم زد ...
بخوانیدقصه کودکانه خرگوش ها: در آغوش مادر
«در آغوش مادر» قصه خرگوش کوچولویی است که فکر می کند بزرگ شده و می تواند به تنهایی زندگی کند. اما متوجه می شود که هنوز تجربه کافی برای زندگی مستقل را ندارد ...
بخوانیدقصه کودکانه خروس باهوش
در یک جنگل قشنگ همه حیوانات با خوبی و خوشی با هم زندگی می کردند تا اینکه پای یک روباه حقه باز به آن جنگل باز شد ...
بخوانیدقصه کودکانه خانهای کوچک درمیان برف – برگی از ادبیات بلغارستان
زمستان سردی بود.خرگوش بی خانمان به دنبال خانه و سرپناهی می گشت تا از سرما در امان باشد اما هرجا می رفت، دشمنان هم بودند و او را فراری می دادند. سرانجام خرگوش موفق شد خانه خرگوشی خودش را پیدا کند ...
بخوانید