دنیای کودکان

قصه کودکانه «لورل و هاردی، این داستان: هدیه تولد استانلی» درمورد آداب هدیه دادن

لورل و هاردی هدیه

یک روز تابستان، الی به استانلی هدیه داد. هدیه اش یک سورتمه بود. اما استانلی بیچاره باید تا زمستان صبر می کرد تا برف ببارد و بتواند سورتمه سواری کند. آخه این هم شد هدیه؟

بخوانید

داستان کودکانه «لورل و هاردی به دوچرخه‌سواری می روند»

لورل و هاردی دوچرخه سواری

یک روز استن و الی (یا همون لورل و هاردی خودمون) تصمیم گرفتند به دوچرخه‌سواری بروند. اما استن با دوچرخه اش تصادف کرد و تمام خوراکی ها را له و لورده کرد. برای همین، اصلاً بهشون خوش نگذشت...

بخوانید

قصه کودکانه «کره‌اسب کوچولوی بامزه»

جلد قصه کودکانه کره‌اسب کوچولوی بامزه

تری‌پی یک کره اسب بامزه بود. یک روز تری‌پی و دوستش بلکی، گربه ملوس، از مزرعه بیرون رفتند و وارد جنگل شدند. درآنجا با چند حیوان دیگر دوست شدند و تا شب بازی کردند و شب، خسته و کوفته، با یک عالم خاطره به مزرعه برگشتند...

بخوانید

قصه صوتی کودکانه: «بزبز قندی» / با صدای صداپیشگان قدیمی

جلد قصه صوتی «بزبز قندی»

روزی روزگاری در یک جنگل سبز یک بزبزقندی با سه بزغالش زندگی میکردن . بزبز قندی اسم بچه هاش رو گذاشته بود : شنگول ، منگول و حبه انگور . بز بز قندی همیشه بچه ها رو نصیحت میکرد و میگفت هرگز در را به روی کسی که نمیشناسند باز نکنند و خیلی مواظب آقا گرگه باشند .

بخوانید