یک روز تعطیل وقتی فِرِدی فِلینستون در میان ننوی پِبِل مشغول چرت زدن بود زنش ویلما از خانه خارج شد و گفت: فردی بیا کارت دارم!
بخوانیددنیای کودکان
قصه کودکانه: علاءالدین و چراغ جادو
در روزگاران کهن در سرزمینی دوردست، خیاط بینوایی زندگی میکرد به نام مصطفی.
بخوانیدقصه کودکانه: قایمموشک بازی در مزرعه
موشی و هوشی موشهایی بودند که دو بچه مامانی به نامهای شید و بید داشتند. آنها همگی در سوراخی در گوشه یک انبار بزرگ که در مزرعه بود زندگی میکردند.
بخوانیدقصههای کودکانه: میخواهم روزه بگیرم / 14 قصه برای آشنایی کودکان با روزه
«کتاب کمیک» آشنایی کودکان با روزه و روش روزه گرفتن در ماه مبارک رمضان
بخوانیدشعر کودکانه: به چه عالی، روزه گرفته شالی / ماه رمضان
اتلمتل نصف شب __ شالی بیدار شد از خواب
بخوانید