دنیای کودکان

قصه کودکانه: روباه فین فینی | حقه بازی عاقبت خوبی نداره!

قصه-کودکانه-پیش-از-خواب-روباه-فین-فینی

روباهی بود کلک و حقه‌باز. روزی از روزها آقا روباهه قدم‌زنان از دهِ بالا به‌طرف دهِ پایین می‌رفت. ناگهان در بین راه تکه‌ی بزرگی دنبه دید. بااحتیاط جلو رفت و دوروبر آن را نگاه کرد. دید یک دام است و دنبه را برای طعمه گذاشته‌اند.

بخوانید

قصه کودکانه: چشمک، چرا قهری؟ | با همدیگه قهر نباشیم

قصه-کودکانه-پیش-از-خواب-چشمک،-چرا-قهری؟

چشمک، یک قورباغه‌ی کوچولو سبز بود که در یک آبگیر زندگی می‌کرد. او معمولاً کنار آبگیر می‌نشست و قورقور می‌کرد. گاهی هم بازی می‌کرد و بعدش چرت می‌زد. بعضی وقت‌ها که هوا خوب و آفتابی بود، فاطمه کوچولو به آبگیر می‌آمد.

بخوانید