دنیای کودکان

قصه کودکانه: پرنده‌ ی گمشده / وفاداری و اتحاد رمز پیروزی

قصه کودکانه: پرنده‌ ی گمشده / وفاداری و اتحاد رمز پیروزی 1

روزی روزگاری جنگلبانی بود که همسرش مرده بود و او با پسر کوچکش زندگی می‌کرد. روزی از روزها، او به دنبال شکار به جنگل رفت. همین‌که وارد جنگل شد، صدای جیغی را شنید. به دنبال صدا رفت تا به یک درخت بلند رسید.

بخوانید

قصه کودکانه پیش از خواب: ماهی دیل / سزای پرحرفی و فضولی

قصه-های-شب-برای-کودکان-ایپابفا-بچه‌های-طلایی-ماهی-دیل

مدت‌ها بود که ماهی‌ها از زندگی در آب ناراضی بودند و می‌گفتند که چرا نباید در سرزمین ما نظم و ترتیب وجود داشته باشد. هیچ ماهی‌ای مراعات دیگری را نمی‌کند، هر جا که خودش بخواهد به چپ و راست شنا می‌کند...

بخوانید

قصه کودکانه پیش از خواب: هدیه‌ی آدم کوچولوها / سزای طمعکار

قصه-های-شب-برای-کودکان-ایپابفا-بچه‌های-طلایی-هدیه‌ی-آدم-کوچولوها

روزی، مرد خیاطی همراه زرگری به گردش رفتند. شب که شد آن‌ها مجبور شدند در بیابان بخوابند. نیمه‌شب بود که از دور صدایی را شنیدند. هر چه آن‌ها جلوتر می‌رفتند، صدا نزدیک‌تر می‌شد. این صدا، صدای عادی نبود، به‌قدری زیبا بود که آن‌ها خستگی‌شان را فراموش کردند

بخوانید