روزگاری الاغ زرنگی زندگی می کرد که حسابی برای صاحبش کار می کرد اما یک روز از کار خسته شد، خودش را به مریضی زد و صاحبش هم او را رها کرد تا اینکه با یک شیر ترسو روبرو شد و ماجراها داشت ...
بخوانیدقصه های کودکانه
قصه کودکانه: امام زمان (علیه السلام) که بیاید… / آشنایی با امام زمان (عج) برای کودکان
بچه ها! وقتی امام زمان (علیه السلام) بیاید ، دنیا جای بسیار خوبی می شود. شما هم این کتاب را بخوانید تا بفهمید امام زمان چقدر خوب است ...
بخوانیدقصه کودکانه: عمو نوروز / قصه قشنگ آمدن سال نو برای بچه ها
وقتی سال نو میاد، عمو نوروز هم میاد و بهار را به خودش میاره . این هم یه قصه قشنگ درباره پیرزنی که هر سال بهار چشم به راه عمو نوروز میشینه...
بخوانیدداستان کودکانه: بزبز قندی، شنگول و منگول و حبه انگور
روزگاری بزی در یک خانه کوچک و قشنگ در جنگلی زیبا باهفت بزغاله کوچولو که بچه هایش بودند زندگی می کرد. یک روز بزی که می خواست به صحرا برود تا چرا کند و در سر راه خود، برای بچه ها سبزیجات و علف چیده، بیاورد
بخوانیدداستان آموزنده: احمد و محمود || نتیجه تلاش و پشتکار در تحصیل
احمد و محمود دو دوست صمیمی بودند که در دهکدهای دور از شهر زندگی میکردند. این دو پسربچه همسایه دیواربهدیوار و خانوادهشان به کشاورزی مشغول بودند. پدر احمد آرزو داشت که پسرش دکتر شود تا به مردم ده خدمت کند
بخوانید