بابا و مامان نازی کوچولو کارمند بودند. آنها هرروز نازی را به مهدکودک میبردند و خودشان سر کار میرفتند.
بخوانیدقصه های کودکانه
قصه کودکانه «انار دونه دونه»
خاله گلنار پیرزن تنها و مهربانی بود که در یک خانهی قدیمی زندگی میکرد.
بخوانیدقصه کودکانه «کی از همه قشنگ تره؟»
مورچه سیاه کوچولو توی باغ قدم میزد که چشمش به پروانه افتاد.
بخوانیدقصه کودکانه «اگر گربه را ببینم، سرِ دُمبشو میچینم»
گربه قشنگی بود به اسم زیتون که بیشتر وقتها روی پشتبامها و توی کوچهها راه میرفت
بخوانیدقصه کودکانه: امام زمان! از شما میخواهم / آشنایی کودکان با امام زمان (عج)
آشنایی کودکان با امام زمان (عج) . کودکان چگونه با امام زمان ارتباط داشته باشند. چطور دعا کنند و با امام زمان حرف بزنند.
بخوانید