روزی روزگاری دور و در اعماق اقیانوس، جایی که آب خیلی براق و درخشنده است، یک پادشاه دریایی زندگی میکرد که شش دختر پری دریایی داشت.
بخوانیدداستان 4 تا 7 سال
قصه کودکانه جدید موسیقیدانان برمن / خر آوازخوان
روزی روزگاری مردی بود که یک الاغ داشت. الاغ او سالها گونیهای سنگین ذرت رو براش حمل کرده بود. بله بچهها! اون واقعاً یک الاغ وفادار بود! اما الاغ که پیر و ضعیف شد، دیگر نمیتونست مثل قبل کار بکنه!
بخوانیدقصه کودکانه قشنگ اژدهای خجالتی
روزی روزگاری یک چوپان در یک روستای زیبا زندگی میکرد. یکی از روزها، با ترسولرز به خانه رسید و با گریه و زاری گفت: چیز وحشتناکی دیدم! بهاندازه چهار اسبِ بزرگ بود و چنگالهای بلند و تیز داشت.
بخوانیدداستان کودکانه عکس دار گربه چکمه پوش
روزی روزگاری آسیابان فقیری با سه پسرش زندگی میکرد. سالها گذشت و آسیابان قصه ما پیر شد و مرد. اون بهجز یک آسیاب و یک الاغ و یک گربه برای پسرانش چیزی باقی نگذاشت.
بخوانیدقصه کودکانه قشنگ زیبای خفته
سالها پیش، در یک امپراتوری زیبا، یک پادشاه و ملکه زندگی میکردن که فقط یک آرزو داشتن! اونا همیشه دعا میکردن: اوه! خداوند عزیز! خواهش میکنم به ما یک فرزند بده و بعد از اون ما دیگه هیچی از تو نمیخوابیم!
بخوانید