داستان نوجوانان

 قصه های قشنگ: پاداش نیکی / و مکافات ناسپاسی

قشنگترین-قصه-های-فارسی-برای-کودکان-پاداش-نیکی

قصه‌گویان گفته‌اند که: عده‌ای شکارچی در نیزاری خندقی کندند تا ببری را شکار کنند. شکارچی‌ها پس‌ازآنکه خندق را کندند روی آن را با گیاه و علف پوشاندند. شکارچی‌ها به‌طوری روی خندق را پوشاندند که اگر شخص یا حیوانی از آنجا می‌گذشت نمی‌توانست خندق را ببیند.

بخوانید

قصه های قشنگ: گربه‌ی عابد / ریاکاری عاقبت خوشی ندارد

قصه های قشنگ: گربه‌ی عابد / ریاکاری عاقبت خوشی ندارد 1

در زمان‌های قدیم، کلاغ و کبکی در همسایگی یکدیگر به سر می‌بردند. آن‌ها سال‌ها بود که باهم همسایه بودند و به همین دلیل با یکدیگر خیلی دوست بودند. روزی از روزها، کبک از لانه خارج شد و دیگر مراجعت نکرد. روزها و ماه‌ها آمدند و گذشتند؛ اما کبک هرگز مراجعت ننمود.

بخوانید

 قصه های قشنگ: خشم شاهین / پایان تلخ انتقام

 قصه های قشنگ: خشم شاهین / پایان تلخ انتقام 2

در زمان‌های خیلی قدیم حاکمی در هندوستان می‌زیست که در قصر خود شاهینی داشت. آن شاهین سال‌ها بود که در قصر حاکم زندگی می‌کرد و هر موقع که حاکم برای شکار از قصر خارج می‌شد شاهین را نیز همراه خود می‌برد.  روزی از روزها خداوند به حاکم پسری عطا کرد.

بخوانید