داستان مصور نوجوان

بیش از 200 قصه خاطره انگیز رایگان اینجاست.

کتاب تخیلی نوجوانه: شرکت هیولاها || اینجا از جیغ، برق تولید می‌کنند!

کتاب تخیلی نوجوانه شرکت هیولاها (24)

همۀ بچه‌ها فکر می‌کنند وقتی‌که هوا تاریک می‌شود و به رختخواب می‌روند، هیولاها از پشت درهای کمد اتاقشان آن‌ها را دید می‌زنند. ولی بچه‌ها نمی‌دانند که در آن وقت شب آن‌ها سر کار خودشان هستند. هیولاها درهای کمد بچه‌ها را باز می‌کنند و وارد اتاقشان می‌شوند

بخوانید

داستان تخیلی کودکانه: سفر به عصر دایناسورها || عصر ژوراسیک

داستان-تخیلی-کودکانه-سفر-به-عصر-دایناسورها-(1)-

ويلبر روی تخت پرید و کتاب مورد علاقه اش را باز کرد. نام کتاب، «عبور از دوران های گذشتۀ زمین» بود. ویلبر در حالی که کتاب را ورق می زد، به مطالعه دوران های مختلف زمین پرداخت و از میان شهرهای باستانی، عصر یخبندان و عصر پستانداران گذشت.

بخوانید

داستان علمی‌تخیلی کودکان: سفرهای علمی || بیابان پرخطر

سفرهای-علمی-خانم-فریزل-بیابان-پرخطر

خانم فریزل جالب‌ترین و شگفت‌آورترین معلم دنیاست. امروز، اوضاع مدرسه به‌طور عجیبی ساکت و آرام بود. همۀ ما مشغول کار روی ماکت صحراییِ خودمان بودیم. همه‌چیز طبیعی به نظر می‌رسید و این موضوع خودش مسئله عجیبی بود.

بخوانید

داستان علمی تخیلی کودکان: مورچه هنرپیشه || سفر به لانه مورچه‌ها

داستان-علمی-تخیلی-کودکانه-مورچه-هنرپیشه

فکرش را هم نمی‌توانید بکنید که چه کسی قرار است به کلاس درس خانم فریزل بیاید. دیروز صبح وقتی کیشا وارد کلاس شد، با خودش میهمان کوچولویی آورده بود. کیشا گفت: «بچه‌ها بیایید دوست من مورچه را ببینید و خوشامد بگویید.»

بخوانید