داستان مصور نوجوان

بیش از 200 قصه خاطره انگیز رایگان اینجاست.

لورنا دون: داستان عشق کودکی || جلد 48 از مجموعه کتاب‌های طلایی

لورنا دون: داستان عشق کودکی || جلد 48 از مجموعه کتاب‌های طلایی 1

دویست سال پیش‌ازاین، هنگامی‌که چارلز دوم در انگلستان سلطنت می‌کرد، در قسمت دورافتاده‌ای از «اِگزمور»، مزرعه‌ای بود بنام «پلاوِرز باروز». این مزرعه بسیار سبز و خرم بود: چشمه‌ی کوچکی از کنار خانه‌ی دهقانی آن می‌گذشت؛ پشت خانه‌ی دهقانی را تپه‌های سیاه و خلنگ‌زارهای وحشی احاطه کرده بود.

بخوانید

سرگذشت من: زندگینامه بِنوِنوتو چِلینی مجسمه ساز ایتالیایی | جلد 47 از مجموعه کتاب‌های طلایی

سرگذشت من: زندگینامه بِنوِنوتو چِلینی مجسمه ساز ایتالیایی | جلد 47 از مجموعه کتاب‌های طلایی 2

به سال 1500 میلادی در شهر فلورانس خداوند مرا به «الیزابتا و جووانی چلینی» بخشید. زن قابله مرا پیش پدرم برد. پدرم گفت: «خداوندا، از ته دل از تو سپاسگزارم. این طفل برایم خیلی گرامی است، قدمت مبارک باشد.» یکی از دوستان پدرم از او پرسید: «اسمش را چه می‌گذاری؟» - «قدمش مبارک باشد، بِنوِنوتو.»

بخوانید

دور دنیا در هشتاد روز || نوشته: ژول ‌ورن /جلد 46 کتابهای طلایی

رمان دور دنیا در هشتاد روز ژول ورن کتابهای طلایی جلد 46 (21)

فیلاس فاگ یکی از شنوندگان پروپاقرص بحث درباره «سرقت بزرگ بانک لندن» در سال 1872 بود. یک‌شب او روی صندلی راحتی‌اش در کلوب نشسته بود و سه نفر از دوستانش درباره‌ی سرقت بانک صحبت می‌کردند. - چقدر از بانک سرقت شده، رالف؟ ... - پنجاه‌وپنج هزار لیره.

بخوانید

قصه‌های قرآن برای کودکان: حضرت هود || پیامبر قوم عاد

قصه کودکانه آموزنده حضرت هود و قوم عاد (2)

در روزگارهای بسیار قدیم و در زمان‌های خیلی دور، سرانجام کافرانِ دوران نوح در بت‌پرستی و در ظلم و ستم خود باقی ماندند تا در پایان گرفتار طوفان شدند و شهر و دیارشان و خانه‌ها و بتکده‌هایشان در زیر امواج طوفان غرق گردید و خانه‌هاشان در زیر خاک‌ها پنهان گشت.

بخوانید

کتاب قصه کودکانه خیالی: سرزمین پریان || در جستجوی شیردال گمشده

کتاب قصه خیالی کودکانه سرزمین پریان (26)

در «ناگالا» (سرزمین پریان) همه نگران و ناراحت بودند. تاریکی شب همه‌جا را فراگرفته بود و باد شدیدی در و پنجره‌ها را به هم می‌کوبید و رعدوبرق آسمان را روشن می‌کرد. رایانون، ملکه‌ی پریان با ناراحتی در قصرش قدم می‌زد و منتظر مأموران بالدارش بود تا از شیردال که گم شده بود خبری بیاورند.

بخوانید