دنیای نوجوانان

قصه‌ آموزنده: نان و حلوا || قصه‌های قابوس‌نامه

قصه‌های-آموزنده‌ی-قابوس‌نامه-قصه-نان-و-حلوا

یک روزی بود و یک روزگاری. در یکی از روزهای زمستان، یکی از علمای معروف برای نماز ظهر به مسجد رفت و در صحن مسجد قدری در آفتاب ایستاد تا گرم شود و در کنار آفتاب چهار پسربچه از شاگردان بازار نشسته بودند و ناهار می‌خوردند.

بخوانید

قصه‌ آموزنده: تجارت و سخاوت || قصه‌های قابوس‌نامه

قصه‌های-آموزنده‌ی-قابوس‌نامه-قصه-تجارت-و-سخاوت

یک روزی بود و یک روزگاری. یک مرد بازرگان بود که با یک بقال در بازار حساب جاری داشت. جنس‌هایی به بقال فروخته بود و پول‌هایی گرفته بود و هر وقت اجناس خرد و ریز لازم داشت به بقال سفارش می‌داد

بخوانید