یکی بود یکی نبود، پادشاهی بود که تنها پسرش عاشق دختر پادشاه قدرتمند سرزمین همسایه شده بود. اسم شاهزاده خانم، مالین بود.
بخوانیدافسانههای برادران گریم
افسانهی خانهای در جنگل / قصهها و داستانهای برادران گریم
هیزمشکن فقیری در کلبهای کوچک در حاشیه جنگلی دوردست با همسر و سه دخترش زندگی میکرد.
بخوانیدافسانهی غار تبهکاران / قصهها و داستانهای برادران گریم
یکی بود یکی نبود، زن و شوهری با فرزند کوچکشان در دره ای زیبا، دوردست و خلوت زندگی میکردند.
بخوانیدافسانهی پادشاه پرندگان / قصهها و داستانهای برادران گریم
در روزگاران قدیم هر صدایی احساس خاصی برمیانگیخت و ویژگی خاص خود را داشت.
بخوانیدافسانهی وظایف سهگانه / قصهها و داستانهای برادران گریم
یکی بود یکی نبود، روزگاری دختر جوان زیبایی بود که مادرش را ازدستداده بود و مادر ناتنی روزگارش را سیاه کرده بود.
بخوانید