روزی روزگاری مرد جوانی به نام «آلن» توی دهکدهای زندگی میکرد. اون مرد خیلی راستگویی بود و هرگز چیزی که صاحبش نبود رو برای خودش برنمیداشت. البته جالب اینجاست که با دزدها زندگی میکرد...
بخوانیدویدیو
قصه تصویری کودکانه: هوش برای فروش
روزی روزگاری در دهکده کوچیکی توی هند، پسر کوچکی به اسم شیرو زندگی میکرد. شیرو، مادرش رو توی سیل شدیدی از دست داده بود و با پدرش که دهقان فقیری بود زندگی میکرد...
بخوانیدقصه تصویری کودکانه: هریس و مزرعه ارگانیکش
روزی روزگاری در دامنۀ کوه «فور اوِرست» دهکدهای به اسم ماکونو وجود داشت که کوتولههای قبیلهای باستانی اونجا زندگی میکردند. بر بالای کوه پیرمرد شادی به اسم هریس زندگی میکرد که صاحب یک مزرعۀ ارگانیک بود. هریس مرد بسیار سخت کوشی بود...
بخوانیدقصه تصویری کودکانه: هدایای جادویی
روزی روزگاری دهقان فقیری به اسم ران همراه مادرش تو دهکده کوچکی زندگی میکرد. اونها پولشون ته کشید و دهقان تصمیم گرفت که برای کار به شهر بزرگتری بره. مادرش سه قرص نان برای ناهارش بهش داد...
بخوانیدقصه تصویری کودکانه:نوازنده فلوت
روزی روزگاری در زمانهای دور، در قلمروی بسیار بزرگ، پادشاه و ملکهای زندگی میکردند که خیلی همدیگه رو دوست داشتند. اونها زندگی راحت و شادی توی قصرشون داشتند. اما یه روز پادشاه خسته شد و احساس بیقراری کرد...
بخوانید