داستان مصور کودکان

بیش از 600 قصه خاطره انگیز رایگان اینجاست.

داستان کودکانه و پرهیجان: معمای سیب | یک رابطه علت و معلول پیچیده

داستان-کودکانه-هیجان-انگیز-معمای-سیب

داستان کودک: روزی روزگاری یک آقایی که لباس راه‌راه به تن داشت از جلوی یک مغازه میوه‌فروشی رد می‌شد. با خودش گفت: «چقدر دلم می‌خواهد که یک میوۀ خوشمزه آبدار بخورم!» و رفت داخل مغازه.

بخوانید

قصه کودکانه و آموزنده: خیال‌باف زیبا || رؤیاپردازی کافی نیست!

داستان-کودک-خیالباف-زیبا

داستان کودک: روزی روزگاری، یک پرندۀ قشنگ کوچولویی بود که خیلی به قشنگی خودش می‌نازید و خیلی ازخودراضی بود. پرنده‌هایی که دوستش بودند به غرور و خودپسندی او می‌خندیدند و از او می‌پرسیدند: «تو که هیچ کاری بلد نیستی

بخوانید