جیرجیرک و مورچهای باهم همسایه بودند. جیرجیرک تمام تابستان را آواز خوانده بود و آذوقهای برای زمستان جمعآوری نکرده بود ... پائیز فرارسید ...
بخوانیددنیای کودکان
کتاب داستان کودکانه قدیمی: میکی و ورزشهای زمستانی
تعطیلات سال نو بود. میکی و مینی تصمیم گرفتند که روی یخ سرسره بازی کنند. یک روز صبح زود آن دو سوار سورتمه شدند و بهطرف جنگل به راه افتادند. وقتی نزدیک یک رودخانهی یخبسته رسیدند. میکی با شادی تمام به مینی پیشنهاد کرد که از سورتمه پیاده شود.
بخوانیدمجموعه شعر کودکانه: علی کوچولو کلاغ شد / سروده اسدالله شعبانی
وقتی که سفره وا شد ظرفا پر از غذا شد، علی کوچولو دوید و رفت به کوچه چی بخره؟ -آلوچه آلوچه رسیده کی خورده و کی دیده؟
بخوانیدزندگینامه چهارده معصوم برای کودکان: امام محمدباقر (ع) / معصوم هفتم
امام باقر (ع) در روز جمعه اول ماه رجب سال ۵۷ هجری در شهر مدینه و در خانه جد بزرگوارش امام حسین (ع) چشم به جهان گشود. پدر گرامیاش امام سجاد (ع) از همان ابتدای تولد، طبق سنت جدش پیامبر اعظم (ص) در گوش راستش اذان و در گوش چپش اقامه خواند و نام محمد را که از قبل توسط رسول خدا (ص) تعیین شده بود بر او نهاد.
بخوانیدقصه صوتی قدیمی: لباس جدید پادشاه / با صدای: مژگان عظیمی
قصه صوتی قدیمی لباس جدید پادشاه با صدای خانم مژگان عظیمی
بخوانید