در یک جنگل سرسبز و زیبا، یک فیل بزرگ مشغول آب خوردن بود. درست درزمانی که فیل خرطوم بلندش را داخل آب رودخانه کرده بود صدای خندهای به گوشش رسید. فیل به عقب برگشت و به دنبال صاحب صدا گشت.
بخوانیددنیای کودکان
قصه کودکانه: چرا هواپیما را به دست من نداد! / بچه باید باادب باشه!
عمهی «شیاوکا» با تخته و شیشه یک هواپیمای کوچک برای او ساخت. سپس با یک قلممو روی هواپیما را رنگ زد و روی آن یک پرچم کشور چین که عبارت بود از پنج ستاره d کوچک کشید و آن را به «شیاوکا» هدیه کرد!
بخوانیدقصه کودکانه پیش از خواب: عمو خورشید مهربان / به پدر کمک کنیم
قوقولیقوقو... قوقولیقوقو... هنوز هوا بهطور کامل روشن نشده بود که آقا خروسه به بالای درخت بزرگی رفت و روی شاخهاش نشست و آواز صبح شده بیدار شوید را سر داد.
بخوانیدقصه کودکانه پیش از خواب: سه ستاره ی بازیگوش
در آسمان سه ستاره، یکی قرمز یکی سبز و یکی زرد وجود داشتند. آنها دوست یکدیگر بودند. اما یک روز راهشان را گم کردند. ستاره قرمز وقتی دید یک ابر سفید با کمک باد دارد از آنجا عبور میکند، فوراً پرید روی آن و همراه با ابر به حرکت درآمد.
بخوانیدقصه کودکانه پیش از خواب: کیک ابری
روز تولد «سونجیانگ» کوچولو فرا رسیده بود، عموی عزیزش یک کیک خامهای بزرگ به او هدیه کرد. روی سطح کیک انباشته شده بود از خامه سفید و خوشمزه و خوشبو!
بخوانید