دنیای کودکان

داستان کودکانه: شیر و خرگوش / با فکر و اندیشه مشکلات را حل کنید

قصه-قبل-از-خواب-شیر-و-خرگوش

در جنگلی سرسبز حیوانات در کنار هم زندگی می‌کردند تا آنکه شیری وارد آن جنگل شد و غرشی کرد و با این کار قدرت خود را به دیگران نشان داد. چند روز در آن جنگل زندگی کرد، هرروز به دنبال شکار رفته و خود را این‌گونه سیر می‌کرد.

بخوانید

داستان کودکانه: یک کاسه نخود / در کارهای خانه به مادر کمک کنیم

داستان کودکانه: یک کاسه نخود / در کارهای خانه به مادر کمک کنیم 1

روز تعطیل بود و مادر یک سبد پر از نخود سبز برای غذای ظهر خریده بود. «یوان» با دیدن سبد پر از نخود سبز گفت: «مادر اجازه می‌دهید من هم کمکتان کنم.» مادر خندید: «البته پسرم، کار خوبی می‌کنی که می‌خواهی به من کمک کنی.»

بخوانید

داستان کودکانه: در جستجوی مادر / اردک کوچولو و جوجه های مهربان

قصه-کودکانه-قبل-از-خواب-چینی-در-جستجوی-مادر

اردک سیاه کوچولو مادر نداشت. چون یک جوجه‌ماشینی بود. از روزی که به دنیا آمده بود کارگران کارخانه از او مراقبت می‌کردند. هیچ‌گاه غذایش کم نبود، جایش همیشه گرم و مناسب بود و جای زیادی برای گردش و بازی داشت؛ اما... هیچ‌کس و هیچ‌چیز مادر مهربان او نمی‌شد!

بخوانید