دنیای کودکان

داستان کودکانه خانه اي براي يتيمان

شكوه خانم، پيرزن مهرباني بود كه همسر و فرزندي نداشت و در خانه‌ی قديمي و بزرگش به‌تنهایی زندگي می‌کرد. او دو خواهر و چند خواهرزاده داشت كه همه‌ی آن‌ها به او خاله شكوه می‌گفتند و گاهي به او سرمي زدند و حالش را می‌پرسیدند.

بخوانید

راز خلیج مروارید – قصه های والت دیزنی برای کودکان و خردسالان

راز خلیج مروارید -قصه های فانتزی والت دیزنی برای کودکان و خردسالان ایپابفا

میکی و گوفی در دفترشان نشسته بودند و حوصله‌شان از بیکاری سر رفته بود. میکی آهی کشید و گفت: - «از زمانی که ما دفتر کارآگاهی‌مان را در دهکده داکز بازکرده‌ایم، به‌ندرت جرمی در اینجا اتفاق افتاده است.»

بخوانید

فلوت زن هاملین – قصه های فانتزی والت دیزنی برای کودکان و خردسالان

فلوت زن هاملین -قصه های فانتزی والت دیزنی برای کودکان و خردسالان ایپابفا

هاملین، شهر کوچک و قشنگی بود که در بالای تپه سبز و خرمی قرار داشت.دورتادور این شهر از جنگل‌ها و مزارع سرسبزی پوشیده بود. باوجودی که هاملین، شهر مهمی نبود ولی به علت داشتن آثار تاریخی، بخصوص قلعه‌های قدیمی و باغ‌های گل و میوه خیلی معروف بود.

بخوانید