در زمانهای قدیم، پادشاه و ملکهای بر کشوری حکومت میکردند. میهن سرسبز و آباد آنها در کنار دریا قرار داشت.
بخوانیددنیای کودکان
قصه کودکانه: خانهای برای یتیمان
شکوه خانم، پیرزن مهربانی بود که همسر و فرزندی نداشت و در خانهی قدیمی و بزرگش بهتنهایی زندگی میکرد.
بخوانیدقصه کودکانه: داستان نمک
روزی روزگاری در سرزمینی دور، پادشاهی زندگی میکرد که مادر پیر و مهربانی داشت. کشور آنها سرزمینی آباد با باغها و مزرعههای پرمیوه و پرمحصول بود.
بخوانیدقصه کودکانه: توپ علی کوچولو
علی کوچولو یه توپ رنگارنگ داشت. توپش را خیلی دوست داشت. هرروز عصر بهانه میگرفت و میخواست بره تو کوچه بازی کنه
بخوانیدقصه کودکانه: کتاب قصهای برای قندونک
فصل پاییز بود. در جنگل سبز جنبوجوشی به پا بود. تمام بچههای حیوانات به مدرسه میرفتند تا سر کلاس خانم گوزن بنشینند و باسواد شوند.
بخوانید