قصه کودکانه: یک روز صبح، خرس کوچولو قلاب ماهیگیریاش را برداشت و به کنار برکه رفت. یک کرم بزرگ پیدا کرد، آن را سر قلاب گذاشت و به برکه نگاه کرد. یک ماهی بزرگ دید و با خودش فکر کرد: «من باید این ماهی را بگیرم.»
بخوانیددنیای کودکان
قصه کودکانه آموزنده پینهدوز بداخلاق || آشنایی با حیوانات دریا و خشکی
قصه کودکانه آموزنده «پینه دوز بداخلاق» یک داستان ساده و کوتاه است که چندین هدف را دنبال می کند. اول می خواهد بگوید بداخلاقی خیلی بد است. بعد می خواهد ساعت را به کودکان بیاموزد و در پایان، کودکان را با حیوانات و حشرات جهان آشنا کند.
بخوانیدداستان آموزنده کودکانه: مهربانتر از پدر || برگی از زندگانی حضرت علی (ع)
آن روز مانند بسیاری از روزهای دیگر، پیاده و تنها از کوچهای در شهر کوفه عبور میکرد. در بین راه، زنی را دید که مشک آبی را بر دوش گذاشته است. سنگینی مشک آب، قد او را خمیده کرده بود...
بخوانیدداستان آموزنده کودکان: کلاغ و باغ پرندهها || خودت باش!
داستان آموزنده کودکان: سالها پیش، در گوشهای از سرزمین هندوستان، کلاغی تنها روی شاخههای درخت نارونی برای خودش آشیانه ساخته بود. در اطراف درخت نارون، باغی بزرگ، سرسبز و آباد بود که تعداد زیادی از پرندگان مختلف در آن زندگی میکردند.
بخوانیدکمکهای اولیه: داستان آموزشی کودکان || اگر زخمی شدیم چهکار کنیم؟
اسم این پسر سامان است. سامان پسر باهوش و دانایی است. او دربارهی کمکهای اولیه چیزهای زیادی میداند. کمکهای اولیه، کارهایی است که باید موقع آسیب دیدن انجام دهیم تا آسیبدیدگی بیشتر نشود و زودتر خوب بشویم.
بخوانید