روزی بود و روزگاری بود. چمنزار سبزی بود. چمنزاری پر از پرندههای سپید، پر از گل های سرخ؛ و پر از پروانه هایی که بالهاشون به قشنگی این چمنزار بود. توی این چمنزار، روی علف های سبز، زیر یک قارچ سپید، کرم شبتاب کوچولویی زندگی می کرد...
بخوانیدقصه صوتی کودکان
قصه صوتی کودکانه: اتل متل توتوله در مدرسه || عروسک ها در مدرسه
- دبستان اندیشه...بفرمایید! - مگه نگفتم مدرسه رو هرچه زودتر خالی کنید؟ - هه... اون وقت جواب بچه های مردم رو چی بدیم؟ بچه ها مدرسه شون رو خیلی دوست دارن...
بخوانیدقصه صوتی کودکانه قدیمی: اتل متل در چنگ دزدان دریایی
در این داستان، اتل و متل به قاره آفریقا سفر می کنند. اما کشتی آنها در دریا غرق میشود و به دست دزدان بیرحم گرفتار می شوند.
بخوانیدقصه صوتی کودکانه اگر این چوب مال من بود…
روزی از روزها، آقا قورباغه و سنجاب و میمون و خارپشت، چوب تراشیده شدۀ زیبایی پیدا کردند. قورباغه چوب را برداشت و مدتی آن را برانداز کرد. واقعاً زیبا بود.
بخوانیدقصه صوتی کودکانه: یک سبد سیب || آموزش شمارش به کودکان
خارپشتِ کوچولو غمگین بود؛ می دونید چرا؟ حالا براتون میگم. خارپشت یک سبد سیب جمع کرده بود؛ اما نمیتونست اونها رو بشمره. برای همین خیلی غمگین بود...
بخوانید