زهرا کوچولو تا به آسمان نگاه نمیکرد خوابش نمیبرد. برای همین همیشه پشت بام میخوابید. او دلش میخواست روزها هم ماه را ببیند. اما یک شب ماه در آسمان نبود ...
بخوانیدقصه صوتی کودکان
قصه صوتی کودکانه: خورشید و گل سرخ || با صدای: مریم نشیبا
صبح شده بود و خورشید نورش را روی گل سرخ پاشید. ولی گل سرخ هنوز خوابش میآمد. او گلبرگش را روی صورتش کشید و خواست بخوابد. خورشید خانم وقتی فهمید که او دوست ندارد زود از خواب بیدار شود، چیزی در گوش گلهای دیگر گفت ...
بخوانیدقصه صوتی کودکانه: ساعت کوچولو || با صدای: مریم نشیبا
پیرمرد مزرعهدار یک ساعت باطری دار خریده بود. آقا خروسه با دیدن ساعت پیرمرد خیلی نگران و ناراحت شد. او با خودش گفت: من که صدای خوبی دارم. بالوپرهای قشنگی هم دارم. نکنه پیرمرد از دست من خسته شده؟ ...
بخوانیدقصه صوتی کودکانه: درخت تنها و رود باریک || با صدای: مریم نشیبا
درخت مهربانی بود که تکوتنها بود. اون چند روز بود که خیلی ناراحت بود چون آب رود دیگر به درخت نمیرسید. درخت مهربان داشت کمکم خشک میشد. اون تمام روز را فکر کرد تا بتواند هر طور شده آب رود را به ریشههایش برساند که ناگهان چند تا پرنده در آسمان دید ...
بخوانیدشعرهای صوتی: پشت این پنجره ها / 31 دقیقه با مصطفی رحماندوست
مانند رودم من گاهی پر از غوغا گاهی بسی آرام خاموش و بیآوا باران دهد بر رود با قطرههایش جان باز از بخارِ رود پیدا شود باران ...
بخوانید