پسرخالهی بابک در خانهی آنها بود. آنها با هم بازی کردند. بابک و پسرخالهاش اسباببازیها را به طرف هم پرتاب میکردند. مادر بابک از این کارشان ناراحت شده بود
بخوانیدقصه صوتی کودکان
قصه صوتی کودکانه ماه محرم زنجیرزن کوچولو
پسر کوچولوی داستان ما خیلی پسر خوبیه و همه دوستش دارند. توی ماه محرم علیرضا کوچولو دوست داشت که توی هیئت سینه و زنجیر بزند. یک روز علیرضا وقتیکه با پدرش برای عبادت به مسجد رفته بود، از خداوند خواست و دعا کرد که پدرش برای او یک زنجیر بخرد.
بخوانیدقصه صوتی کودکانه ماه محرم: کمک فاطمه کوچولو / نذری ماه محرم
فاطمه کوچولو همیشه در کارهای خانه به مادرش کمک میکرد. در ایام محرم مامان فاطمه نذر داشت. فاطمه میخواست که در پختن غذای نذری به مادرش کمک کند.
بخوانیدقصه صوتی کودکانه ماه محرم: دوست جدید / خجالتی نباشید
حسن پسر خوب و نازنینی بود و توی محل زندگیشان هیئتی بود که در مناسبتهای مختلف مراسم مذهبی را آنجا انجام میدادند. یک روز همسایهی جدیدی آمد که پسری همسن حسن داشت به نام علی.
بخوانیدقصه صوتی کودکانه: عید غدیر خم / با صدای: مریم نشیبا
سفر حج تموم شده بود و مسافرهای مکه با پیامبر صل الله علیه و آله و سلم در راه بازگشت بودند. ماجراهای غدیر خم در صحرا و در راه بازگشت اتفاق افتاد. و پیامبر جانشین خودشان را انتخاب کردند.
بخوانید