قصه کودک و نوجوانان: یکی بود یکی نبود، روزی بود و روزگاری. در ساحل دریا در کنار صخرهها یک مرغ آب کاکایی زندگی میکرد که اسمش ژینگو بود. او در یک فصل مناسب، از سرزمینهای دوردست جنوب به آنجا مهاجرت کرده بود
بخوانیددنیای نوجوانان
بازیهای محلی و بومی ایران: بازی یه قل دو قل
هر نفر پنج سنگ کوچک برداشته آنها را بالا میاندازد و با پشت دست میگیرد. هر کس سنگ بیشتری روی دستش ماند شروعکننده بازی است.
بخوانیدبازیهای محلی و بومی ایران: بازی هفتسنگ
ابتدا هفت عدد سنگ را رویهم میچینند، سپس شرکتکنندگان به دو گروه مساوی تقسیم شده و بهقیدقرعه، گروه آغازکننده را مشخص میکنند.
بخوانیدبازیهای محلی و بومی ایران: بازی وَسَطی
شرکتکنندگان یارکشی کرده و به دو دسته تقسیم میشوند و بهقیدقرعه، مشخص میکنند اول کدام گروه، وسط باشد.
بخوانیدبازیهای محلی و بومی ایران: نجات بازی
شرکتکنندگان به دو گروه تقسیم شده بهقیدقرعه یک تیم بهعنوان داروغه و یک تیم بهعنوان دزد انتخاب و یک محل را بهعنوان زندان انتخاب میکنند. با اعلام آمادگی دو تیم، تیم دزد یه سرعت پراکنده میشوند و تیم داروغه باید افراد تیم دزد را گرفته و به زندان ببرند.
بخوانید