زن جوانی به گربهاش تعلیم داده بود تا هنگام شام خوردن او، شمعدان در دست بگیرد.
بخوانیددنیای جوانان
توکل / یک داستان انگیزشی درباره توکل کردن بر خدا
میگویند روزی در روستایی پسری به روی شیروانی یک ساختمان سهطبقه رفته بود. او ناگهان تعادلش را از دست داد و به سمت پایین سقوط کرد.
بخوانیدپیامکهای عارفانه / مجموعه جملات انگیزشی درباره خدا
جایی که راه نیست، خدا راه میگشاید.
بخوانیدخدا را دوست دارم چون … / جملات انگیزشی درباره خدا
خدا را دوست دارم، به خاطر اینکه با هر Username که باشم من را Connect میکند.
بخوانیدمیتوانی دو تا برداری / دو داستان انگیزشی درباره خدا
هیچ میدانستی هنگامیکه آن شیرینی را یواشکی میربودی، در تمام مدت خدا تو را نگاه میکرد؟
بخوانید