غرب تونگا به مدتی طولانی، افق خط آبیرنگ و صاف و یکنواختی بود که اقیانوس آرام را از آسمان جدا می کرد. بالگرد نیروی دریایی با فاصله ای اندک از امواج پیش می رفت. با وجود سروصدا و لرزش پره ها، نورمن جانسون خوابیده بود.
بخوانیددنیای جوانان
رمان علمی تخیلی «کره» Sphere نوشته مایکل کرایتون _ بخش 10
قدرت سایه بت بر روی تختش در آزمایشگاه نشست و به ورقه ای که نورمن به او داده بود نگاه کرد و گفت: «آه، خدای من.» موی ضخیم و مشکی خود را از صورتش کنار زد و پرسید: «چطور ممکنه؟»
بخوانیدرمان علمی تخیلی «کره» Sphere نوشته مایکل کرایتون _ بخش 9
پس از حادثه نورمن به تعدادی چراغ در چشم اندازی عجیب و زاویه دار نگاه می کرد. نشست و، در حالی که احساس درد می کرد، به اطرافش نگریست. او روی کف استوانه «د» نشسته بود. در هوا کمی غبار دیده می شد.
بخوانیدرمان علمی تخیلی «کره» Sphere نوشته مایکل کرایتون _ بخش 8
مذاکرات با بیگانه بارنز گفت: «نورمن، اون طور که یادم میاد این موضوع رو در گزارشت نوشته بودی مگه نه؟ احتمال اینکه موجودی بیگانه بتونه ذهن ما رو بخونه.»
بخوانیدرمان علمی تخیلی «کره» Sphere نوشته مایکل کرایتون _ بخش 7
پیامهای بعدی پس از یک ساعت عروسهای دریایی آنجا را ترک کردند. رفتنشان هم مانند آمدنشان مبهم و اسرارآمیز بود. بیرون از زیستگاه، جسد ادموندز را دیدند که بر کف اقیانوس افتاده بود و با جریان آب به عقب و جلو می رفت.
بخوانید