دنیای جوانان

یک روز از زندگی ایوان دنیسوویچ: جملات آغازین رمانی از الکساندر سولژنیتسین نویسنده روس

یک روز از زندگی ایوان دنیسوویچ -الکساندر سولژنیتسین -ایپابفا 2

وقت بیدارباش بود؛ مثل همیشه، ساعت پنج صبح، چکشی را بر باریکه‌ای از آهن که بیرون ساختمان فرماندهی اردوگاه آویزان بود، می‌کوبیدند. طنین پیاپی زنگ از ورای جام پنجره‌ها که دو بندانگشت یخ روی آن‌ها را پوشانده بود، به‌زحمت شنیده می‌شد

بخوانید