دنیای جوانان

داستان کوتاه «فاجعه معدن در نیویورک» / هاروکی موراکامی

فاجعه-معدن-در-نیویورک

چراغ‌های‌شان را خاموش کردند تا در مصرف هوا صرفه‌جویی کنند، و تاریکی آن‌ها را دربرگرفت. هیچ‌کس حرفی نمی‌زد. همهٔ آن‮چه در تاریکی به گوش می‌رسید، صدای قطره‌های آب،بود که هر پنج ثانیه یک‌بار، از سقف می‌چکید.

بخوانید

داستان کوتاه «تالپا» / خوآن رولفو

تالپا

ناتالیا خود را به آغوش مادرش انداخت و زمانی دراز با هق‌هقی آرام زار زد. روزهای فراوان جلو این اشک‌ها را گرفته بود، ذخیره‌شان کرده بود برای امروز که از سنسونتلا‎ برگشتیم و او همین که چشمش به مادرش افتاد یکباره احساس کرد به دلجویی و تسلا احتیاج دارد.

بخوانید