شب عرفهای پس از زیارت سید الکونین ابی عبداللّه الحسین علیه السلام به سوی کوفه بیرون آمدم،
بخوانیدامام زمان(عج)
داستانهای امام زمان (عج): آقا جان، درست میفرمایند!
روزی محمولهای از هدایا و سهم امام علیه السلام توسّط شخصی از قم و حوالی آن برای حضرت علیه السلام ارسال شد.
بخوانیدداستانهای امام زمان (عج): آیا دینم به سلامت خواهد بود؟!
من اهل «ران» شهری بین مراغه و زنجان هستم. در شهر ما پیرمردی زندگی میکرد که صد و هفده سال داشت.
بخوانیدداستانهای امام زمان (عج): نقشه آنها نقش بر آب شد!
در زمان غیبت صغری دو نفر از شیعیان قائم آل محمّد علیهم السلام، با یکدیگر مخفیانه گفت و گو میکردند.
بخوانیدداستانهای امام زمان (عج): عزل خادم شرابخوار!
حکم مأموریتی از سامرا از ناحیه مقدسه حضرت ابا صالح المهدی علیه السلام برای گروهی از شیعیان خاصّ حضرت علیه السلام صادر شد
بخوانید