داستان کودکانه قشنگ: ژاکت اسرارآمیز داستان 4 تا 7 سال 200 یک روز معمولی توی مدرسه بود! جیمی رفت دم چوبلباسی تا ژاکتش رو از روی اون برداره! اما جیمی تعجب کرد! ژاکتش مثل همیشه نبود! یک جورایی انگار با بقیهی وقتها فرق داشت! بخوانید