نزدیکیهای غروب بود که مردی از یکی از چنارهای خیابان بالا میرفت؛
بخوانیدقصه صوتی لالایی برای سنجاب کوچولو / با صدای مریم نشیبا
سنجاب کوچولو صدای پرستو را خیلی دوست داشت. او با شنیدن صدای پرستو خیلی خوشحال می شد.
بخوانیدشوخی با واژهها / مجموعه کاریکلماتورهای پرویز شاپور / 5
به نگاهم خوشآمدی...
بخوانیدشوخی با واژهها / مجموعه کاریکلماتورهای پرویز شاپور / 4
آدم خوشبین با چشم مصنوعی هم روزنه امیدش را میبیند. در صدف زندگی مروارید مرگ بافتم.
بخوانیدشوخی با واژهها / مجموعه کاریکلماتورهای پرویز شاپور / 3
- آب در آبشار میدود، در رودخانه قدم میزند، در مرداب استراحت میکند. - آبشار پس از سقوط سر در پی رودخانه میگذارد.
بخوانید