شخصی به نام «جاوشیر» ده شمش طلا در شهر بخارا به من تحویل داده و گفت: آنها را به بغداد ببر و به حسین بن روح تحویل بده.
بخوانیدداستانهای امام زمان (عج): طلای مفقود!
من اهل بلخ هستم، وُجوهی را به عنوان سهم امام علیه السلام جمعآوری نمودم که نیمی از آنها طلا و نیمی دیگر نقره بود.
بخوانیدداستانهای امام زمان (عج): نیازی به مال او ندارم!
بزّازی در قم زندگی میکرد، او مرد مؤمنی بود ولی شریکی داشت که مرجئی مذهب بود
بخوانیدداستانهای امام زمان (عج): میخواهی هدایت شوی!
مردی مبلغی را برای تحویل به ناحیه مقدّسه بُرد، او بدین وسیله میخواست علامت و معجزهای که نشانگر امامت حضرت علیه السلام است مشاهده کند.
بخوانیدداستانهای امام زمان (عج): سلام و عنایت مولا!
در مصر ملکی داشتم میخواستم اسناد قانونیاش را تهیه و تنظیم نمایم
بخوانید