هنگامی که امام حسن عسکری علیه السلام در بستر شهادت بود، به عیادت آن بزرگوار مشرّف شدم.
بخوانیدداستانهای امام زمان (عج): در آرزوی ملاقات!
سالها آرزوی ملاقات صاحب الامر علیه السلام را داشتم و در این راه زحمت فراوان کشیدم و پول زیادی خرج کردم.
بخوانیدداستانهای امام زمان (عج): وضع زندگیات چهطور است؟
روزی در قصر متوکّل عبّاسی که از آثار باستانی بوده و در سامراء قرار داشت و معروف به «حیر» بود، جوان زیبایی را دیدم که مشغول نماز است.
بخوانیدداستانهای امام زمان (عج): چیزی بر مردم پوشیده نمیماند!
غلام جعفر کذّاب را که «سیما» نام داشت و از معتمدین خلیفه بود، در سامرا دیدم که درِ خانه امام حسن عسکری علیه السلام را میشکست.
بخوانیدداستانهای امام زمان (عج): در جستجوی محبوب!
بیست مرتبه به حجّ مشرف شدم و در همه آنها در جستجوی محبوبم، امام زمان علیه السلام بودم. امّا به مقصود نرسیدم.
بخوانید