روزی روزگاری در گوشه یک جنگل بزرگ، روباهی با بچههایش زندگی میکرد. روباه برای بچههایش لانهای ساخته بود. او وقتی میخواست برای پیدا کردن غذا، بیرون برود، بچههایش را در لانه تنها میگذاشت و خودش روانهی جنگل میشد.
بخوانیدداستان مصور کودکانه: بانوی چراغ به دست || بنیانگذار پرستاری نوین
سالهای پیش، در کشور ایتالیا، دختر کوچولویی به دنیا آمد. پدر و مادرش که از به دنیا آمدن او خیلی خوشحال شده بودند، جشنی برپا کردند و نام دختر کوچکشان را فلورانس گذاشتند.
بخوانیدداستان مصور کودکانه: زندگی حضرت علی (ع) برای کودکان
حضرت علی (ع) روز سیزدهم رجب در شهر مکه متولد شد. مادر بزرگوارش، بانویی درستکار و پاک به نام فاطمه بود که به اَمر خداوند بزرگ، آن حضرت را در خانهی کعبه به دنیا آورد.
بخوانیدداستان مصور کودکانه: دختر باادب و شاهزادهی دیرپسند
سالها قبل شاهزادهی جوان و زیبایی در قصری بزرگ با پدر و مادر خویش زندگی میکرد. یک روز پادشاه رو به همسرش کرد و گفت: «من روزبهروز پیرتر میشوم.
بخوانیدداستان کودکانه: از کرم ابریشم تا پروانه… || قصهی پروانهها
یک پروانه میتواند به رنگارنگیِ شادابترین گلهای بهاری باشد؛ اما چند ماه قبل، همین پروانه، یک کرم ابریشم پشمالوی بامزه بود.
بخوانید