مدیر ایپابفا

دانش آموخته زبان و ادبیات انگلیسی، آشنا با فرایند بازتولید متن به روش OCR، تولید کتاب EPUB ایپاب برای گوشی و تبلت، علاقمند به بازآفرینی و بازخوانی کتاب های قدیمی و قصه های خاطره انگیز

قصه کهن روسی: گربه و روباه / چرا تمام حیوانات از گربه می‌ترسند #2

قصه کهن روسی: گربه و روباه / چرا تمام حیوانات از گربه می‌ترسند #2 1

یک مرد دهاتی گربه‌ی نر خیلی شیطانی داشت. این گربه آن‌قدر مرد دهاتی را اذیت کرده بود که مرد دهاتی نزدیک بود از دستش دق کند. روزی مرد دهاتی گربه را توی گونی انداخت و با خودش به جنگل برد و هم آنجا، ولش کرد.

بخوانید

قصه کودکانه آموزنده: گربه و پیرزن / حد و اندازه‌ی خودت را بشناس

قصه-کودکانه-آموزنده-گربه-و-پیرزن

یکی بود، یکی نبود؛ زیر گنبد کبود، پیرزن مهربانی بود که توی یک خانه‌ی کوچک زندگی می‌کرد. این پیرزن یک گربه‌ی سفید پشمالو و یک ماهی سرخ کوچولو داشت. برای گربه، یک جای گرم‌ونرم درست کرده بود و برای ماهی، یک تنگ بلوری قشنگ خریده بود.

بخوانید