خانوادهی آقای «دورسای» در انگلستان زندگی میکردند. آنها تنها یک فرزند به نام «دادلی» داشتند که بسیار شیطان و جیغجیغو بود. خانوادهی دورسای از جادوگری و افسون اصلاً خوششان نمیآمد و هیچ صحبتی دربارهی این مسائل نمیکردند.
بخوانیدقصه کودکانه فانتزی هری پاتر و جاروی پرنده
هری پاتر در دنیایی زندگی میکرد که سحر و جادو از کارهای معمولی به حساب میآمد. پدر و مادر هری پاتر هم جادوگر بودند و از جادو برای کمک به دیگران در انجام کارهای خوب استفاده میکردند.
بخوانیدقصه فانتزی نوجوانان: هری پاتر و زندانی آزکابان
هری پاتر، پسربچهی بسیار عجیبی بود. از یکسو از تعطیلات متنفر بود و از سوی دیگر دوست داشت، تکالیف مدرسهاش را انجام دهد؛ اما او به خاطر اینکه خاله و شوهرخالهاش از جادوگری نفرت داشتند، ناچار بود مخفیانه در نیمههای شب تکالیفش را انجام دهد.
بخوانیدزندگینامه امام حسن مجتبی علیه السلام برای کودکان و نوجوانان
با تولد امام حسن علیهالسلام، وعدۀ خداوند در سوره کوثر آشکار گردید و آنان که پیامبر را بدون نسل میخواندند دریافتند که اشتباه کردهاند. با ولادت امام حسن علیهالسلام ولایت و امامت شکل تازهای به خود گرفت و سلسلۀ امامت بهوسیلۀ ولایت امام حسن علیهالسلام ادامه پیدا کرد.
بخوانیدقصه صوتی کودکانه بهترین نان برای مهربانترین حیوان
روزی از روزها نانوای مهربانی گِرده نانی پخت که بسیار بزرگ و خوشبو و برشته بود. نانوا نان خوشمزه را برداشت و با خود به جنگل برد و در راه فکر کرد: «این نان را به مهربانترین حیوان جنگل می دهم.» هنوز چند قدمی برنداشته بود که به سمور کوچکی برخورد.
بخوانید