در زمانهای قدیم بسیار قدیم آن دسته از ستارگانی که ما آنها را ثریا یا پروین* مینامیم و گاهی هم به آنها هفتخواهران میگوییم هفتتا دختر قشنگ یخین بودند.
بخوانیدافسانه هایی از بومیان استرالیا: افسانه سیاهی کلاغ
روزی از روزها کلاغی و شاهینی در بیشهای باهم شکار میکردند. پسازآنکه مدتی باهم راه رفتند تصمیم گرفتند که هر یک در جهت مخالف دیگری برود و به شکار بپردازد و در انتهای روز هرچه شکار کردهاند با یکدیگر قسمت کنند.
بخوانیدافسانه هایی از بومیان استرالیا: افسانه حقیقت افسانهای
اوایل قرن نوزدهم میلادی بود و مردم اروپا از بس در ظرف سه قرن گذشته در علم و صنعت پیشرفت کرده بودند خیلی مغرور شده بودند، هیچکس را جز خودشان آدم حساب نمیکردند.
بخوانیدافسانه هایی از بومیان استرالیا: افسانه آفرینش ستارهها
«رُلامانو» ربالنوع دریاها بود. اقیانوس آبی با تمام خزاین مرواریدهای رخشان و مرجانهای گلی رنگش به او تعلق داشت. در اعماق دریاها دارای حکومت اسرارآمیزی بود که اشعهی آفتاب با رنگهای سبز و خاکستری به قلمرو حکومت او وارد میشد.
بخوانیدافسانه هایی از بومیان استرالیا افسانه: پیدایش غوزغوزک مقدس
در آن دورها و در میان کوههای سرسخت، دو برادر زندگی میکردند که اسمشان «بایاما»* بود. هردو زن داشتند و زنان آن دو نیز هر یک پسری داشتند به نام «ویرو ایمبرال»
بخوانید