از روزی که سایت قصه و داستان ایپابفا رو راه اندازی کردم سالها میگذره! فکر کنم از سال 98 تا حالا . یعنی 4 سال
بخوانیدقصههای قرآن: سلیمان پیامبر علیه السلام / پادشاه پرندگان و انس و جن
هنگامیکه داود پیامبر، بسیار سالمند شده بود و فرزندانش با او میزیستند، خداوند به او وحی کرده گفت: - ای داود، اکنون برای خودت، جانشینی معین کن که من برای هر پیامبری جانشینی از خاندانش مقرر کردهام،
بخوانیدقصه های قرآن: اصحاب کهف / طولانیترین خواب جهان
«دیاکو» فرمانروایی بسیار نیرومند بود و ازآنجاکه خداوند به او نعمتی و قدرتی داده بود، و وسایل و ابزار پادشاهی را برایش فراهم ساخته بود، توانست روزی چند بر مردم حکومت کند.
بخوانیدکتاب قصه خیالی کودکانه: زیبای خفته / عشق، خفته را بیدار می کند
در روزگاران بسیار دور امیری با زن خود، تنها آرزویشان داشتن یک فرزند بود. سالها گذشت تا اینکه زن امیر بچهای به دنیا آورد. این بچه یک دختر زیبا برد. امیر برای شادی هر چه بیشتر، جشن بزرگی برپا کرد و تا میتوانست از مردم دعوت کرد به جشن او بیایند.
بخوانیدکتاب داستان کودکانه روسی: روباه و خرگوش / به عمل کار برآید، به سخن دانی نیست!
یکی بود و یکی نبود. در دشتی سبز و خرم و پر از گل و میوه، خرگوشکی زندگی میکرد و روباهک خواهرکُش هم در آنجا زندگی میکرد.
بخوانید