مدیر ایپابفا

دانش آموخته زبان و ادبیات انگلیسی، آشنا با فرایند بازتولید متن به روش OCR، تولید کتاب EPUB ایپاب برای گوشی و تبلت، علاقمند به بازآفرینی و بازخوانی کتاب های قدیمی و قصه های خاطره انگیز

قصه آموزنده داوینچی: کلنگ‌ها / هنگام انتظار یا نگهبانی نباید بخوابی

قصه-ها-و-افسانه-های-لئورناردو-داوینچی-کلنگ‌ها

کلنگ‌ها (درناها) یک پادشاه داشتند. پادشاه از سر اتفاق مهربان بود و پرنده‌ها او را بسیار دوست می‌داشتند و به او وفادار بودند. همیشه وقتی سلطانی خوب و مهربان باشد، همه نگران زندگی و سلامتش هستند و به همین دلیل کلنگ‌ها هم نگران سلطانشان بودند

بخوانید

قصه آموزنده داوینچی: صدف و موش / عاقبت خیانت و انتقام

قصه-ها-و-افسانه-های-لئورناردو-داوینچی-صدف-و-موش

ماهیگیری، تور ماهیگیری‌اش را که تازه از آب بیرون آورده بود، کنار در خانه‌اش به زمین گذاشت. خانه‌اش کنار دریا بود. در ساحل، صدفی میان خرچنگ‌ها زیر آفتاب دراز کشیده بود. صدف وقتی دوستانش را در تور دید فکری کرد

بخوانید

قصه آموزنده داوینچی: شتر / مراقب غذا و استراحت حیوانات باشید

قصه-ها-و-افسانه-های-لئورناردو-داوینچی-شتر

شترها اگر مال عربستان باشند یک کوهان و اگر آسیائی باشند دو کوهان بر پشت دارند. آن‌ها همان‌قدر که در جنگیدن سریع هستند به همان اندازه هم در حمل بار، حیوانات مفیدی‌اند. شتر قصه‌ی باید مال آسیا باشد. چون دو کوهانه است.

بخوانید

قصه آموزنده داوینچی: درخت غار، درخت مورد و درخت گلابی / عاقبت بخیری

قصه-ها-و-افسانه-های-لئورناردو-داوینچی-درخت-غار،-درخت-مورد-و-درخت-گلابی

مردی دهاتی با تبری در دست کنار درخت گلابی ایستاد. درخت غار داد زد: - آهای درخت گلابی. این مرد برای انداختن تو آمده. مرد دهاتی دسته‌ی تبرش را محکم کرد و شروع کرد به تبر زدن درخت تا آن را بیندازد.

بخوانید