قصه شب
یک دوست جدید
در کارهای خوب نفر اول باشیم
– تصویرگر: جین پیر برتراند
– مترجم: سید حسن ناصری
– برگرفته از: مجموعه قصه های شب 6
آقای معلم وارد کلاس شد و به بچهها گفت:
«بچهها، دوست جدیدتان الیور را به شما معرفی میکنم. او از یک مدرسهی دیگر به اینجا آمده و از این به بعد همکلاسی شما است.»
آقای معلم نگاهی به صندلیها کرد و گفت:
«حالا ببینم صندلی خالی برای او پیدا میشود؟»
در همین موقع مارتین دستش را بلند کرد و گفت:
«اینجا کنار من یک جای خالی هست. الیور میتواند کنار من بنشیند.»
آقای معلم به الیور گفت:
«تو میتوانی کنار مارتین بنشینی.»
آنوقت آقای معلم دفتر ریاضی و فارسی الیور را نگاه کرد و گفت:
«تو در درس ریاضی از کلاس جلوتری، اما در درس فارسی چند درس عقب هستی.»
آقای معلم از بچهها پرسید:
«کدامیک از شما به الیور کمک میکند تا درسهایی را که عقب است بخواند؟»
این بار هم مارتین دستش را بلند کرد و گفت:
«من حاضرم به دوست جدیدمان کمک کنم.»
آقای معلم گفت:
«آفرین مارتین! تو همیشه در همهی کارها نفر اول هستی.»
بچهها با خوشحالی برای مارتین دست زدند.