قصه کودکانه پیش از خواب
اشتباه آخوندک
به دیگران تهمت نزنیم
ـ مترجم: مریم خرم
آخوندک در حال قدم زدن در کشتزار بزرگ بود که ناگهان صدای فریاد سیبزمینیها را شنید. با سرعت پیش آنها رفت و از علت فریاد زدنشان پرسید. یکی از سیبزمینیها گفت: «بدن مرا ببین، خیلی درد میکند!»
سیبزمینی، آرام بدنش را جلو کشید و به آخوندک نشان داد. راست میگفت، در تمام بدنش جای دندان بود.
ـ «چه کسی اینطور بدن شما را جویده است؟»
ـ «شبیه به یک توپ خالخالی بود و خالهایش به رنگ سیاه بود…»
ـ «اینها مشخصات کفشدوز است.»
پس از گفتن این حرف بدون معطلی آمادهی رفتن شد و درعینحال گفت: «من میروم تا او را پیدا کنم!»
طولی نکشید که یک کفشدوز با هفت خال مشکی روی بدنش را در لابهلای سبزهها پیدا کرد. با عصبانیت به او گفت: «تو خجالت نمیکشی؟ تمام سیبزمینیها را زخمی کردهای، حالا هم اینجا داری خرابکاری میکنی؟!»
کفشدوز با آرامی پاسخ داد: «من دارم شپشها را میخورم. بیا، خودت نگاه کن.»
آخوندک کمی جلوتر رفت و با دقت نگاه کرد.
کفشدوز ادامه داد: «اصلاً انصاف نیست وقتی موجوداتی را که مزاحم سبزیجات هستند از بین میبرم، به من بگویی که خرابکاری میکنم! من دست به سیبزمینیها نزدهام!»
آخوندک با خجالت سرش را پایین انداخت و گفت: «معذرت میخواهم، اشتباه کردم.» و پیش خود فکر کرد: پس چه حیوانی به سیبزمینیها صدمه میزند و درعینحال بدنش خالخالی هم هست؟
با این فکر بهطرف محل سیبزمینیها رفت. در همین حال صدای سیبزمینیها را شنید که فریاد میزدند: «گازم نگیر! کمک، کمک! دردم میآید!»
آخوندک بهطرف صدا رفت و با تعجب گفت: «ای کفشدوز هفتخال! تو چقدر دروغگویی!» با عصبانیت به کفشدوزی که در حال گاز زدن به سیبزمینیها بود خیره شد.
اما در همین وقت، کفشدوز هفتخال پروازکنان کنار آخوندک ایستاد و گفت: «با دقت نگاه کن، بالاخره کدامیک از ما هفت خال مشکی داریم؟»
آخوندک بیچاره، چشمانش از تعجب گشاد شده بود و سر درنمیآورد؛ اما وقتی خوب نگاه کرد، دید کفشدوزی که کنار سیبزمینیها ایستاده و به آنها گاز میزد، دارای خالهای مشکی فراوانی است. آنها را شمرد؛ دقیقاً بیستوهشت خال بود؛ اما کفشدوزی که او با آن حرف زده بود، فقط دارای هفت خال مشکی بود.
کفشدوز هفتخال گفت: «اگرچه هردوی ما کفشدوز هستیم، اما کفشدوز خوب و کفشدوز مضر داریم. کفشدوزهای هفتخال خوب هستند و فقط موجودات ریز و مزاحم برای سبزیجات را از بین میبرند؛ اما کفشدوزهای بیستوهشت خال یک نوع آفت هستند و نباید همهی آنها را به یک چشم ببینید.»