به راست، راست!

برای کودکان و مراکز آموزشی پیش از دبستان

نوشته: لیزی گان

نقاشی: جیانگ ویوا

ترجمه: مصطفی رحماندوست

چاپ اول: زمستان ۱۳۶۵

چاپ دوم: زمستان ۱۳۶۶

تايپ، بازخوانی، ويرايش تصاوير و تنظيم آنلاين: انجمن تايپ ايپابفا

به نام خدا

وقت ناهار بود.

بچه های جنگل، زیر درخت، کنار هم نشسته بودند و غذا می خوردند.

همه بچه ها، قاشقهایشان را با دست راست گرفته بودند.

البته بجز بچه خرس!

بچه خرس قاشق را با دست چپ گرفته بود و غذا می خورد.

بچه خرس کنار گربه نشسته بود.

قاشق او، پشت سر هم به قاشق گربه برخورد می کرد.

بالاخره، قاشق گربه از دستش افتاد.

گربه، خانمشان را صدا کرد و گفت:

-ببخشید خانم! بچه خرس آنقدر قاشقش را به قاشق من زد که قاشق از دستم افتاد.

خانم، جلو آمد و با مهربانی گفت:

– عیبی ندارد. اما اگر بچه خرس قاشقش را با دست راست می گرفت، این طور نمی شد.

بعد رو کرد به بچه خرس و گفت:

– بهتر است قاشق را با دست راستت بگیری و با دست چپ مواظب بشقابت باشی.

خانم، به بچه خرس کمک کرد تا با دست راستش قاشق غذاخوری را بگیرد.

بچه خرس با خودش گفت:

– «خانم درست می گوید. بهتر است من هم قاشق را با دست راست بگیرم. اما چطوری به خاطرم بسپارم که دست راستم کدام است؟»

کمی فکر کرد. بعد به پیشبند خودش نگاه کرد. جیب پیشبند او هم در طرف راست بود. خوشحال شد و با خودش گفت:

– «آها… فهمیدم. دست راست من، درست همان طرفی است که جیب پیشبند من قرار گرفته است.»

ناهار تمام شد.

بچه ها کمی استراحت کردند.

بعد همه به صف ایستادند تا با هم بازی کنند.

خانم سوت زد و گفت:

– «به راست راست!»

همه باید به طرف راست میچرخیدند.

متأسفانه بچه خرس فراموش کرده بود که کدام طرف «راست» است.

بچه خرس به طرف چپ پیچید.

صورت او به دماغ بزرگ فیل خورد. فیل دردش آمد و فریادش بلند شد.

خانم، جلو آمد و به بچه خرس گفت:

– تو اشتباه کردی. باید به طرف راست می چرخیدی. اگر تو دست راست و چپت را نشناسی خیلی بد می شود.

– مثلاً نمی توانی ناخدای کشتی بشوی. ممکن است کشتی را به یک سنگ بزرگ بزنی. رانندگی هم نمی توانی بکنی. چون ممکن است با ماشینهای دیگر تصادف بکنی.

بچه خرس ناراحت شد.

بازی تمام شد. همه بچه ها از جنگل بیرون آمدند و به خانه هایشان برگشتند.

بچه خرس، توی خانه خیلی تمرین کرد.

او مرتب به راست و چپ می چرخید و دست راست و چپش را بلند می کرد.

مادرش هم به او کمک می کرد و چون می دید او به خوبی یاد می گیرد، خوشحال بود.

یک ساعت بعد، مادر بچه خرس از او خواست که به بازار برود و کمی خرید کند. مادر بچه خرس به او گفت:

– «مواظب باش که حتماً از سمت راست خیابان دوچرخه ات را ببری. چرا که اگر از طرف راست نروی، با ماشین یا دوچرخه های دیگر تصادف میکنی.»

بچه خرس سوار دوچرخه اش شد و از خانه بیرون رفت.

او در خیابان خرگوش را دید. خرگوش هم سوار سه چرخه اش شده بود و از روبروی او می آمد. وقتی بچه خرس او را دید، فریاد زد:

– «آهای خرگوش! بیا این طرف. تو داری از سمت چپ خیابان حرکت می کنی.»

خرگوش از حرفهای بچه خرس تعجب کرد، از سه چرخه اش پیاده شد و گفت:

– «نه! این طور نیست.می بینی که من دارم از سمت راست حرکت می کنم.»

بچه خرس از دوچرخه اش پیاده شد، و به طرف خرگوش دوید. به او گفت:

– «سمتی که من در آن دوچرخه می راندم، سمت راست است. چون دست راست من هم، همان طرف است. تو در طرف دست چپ من هستی. پس تو در سمت چپ حرکت می کردی.»

خرگوش حرف بچه خرس را قبول نداشت. او هم فکر می کرد که بچه خرس اشتباه کرده و از سمت چپ دوچرخه می رانده.

آنها خیلی با هم بحث کردند، اما هیچکدام حرف آن یکی را قبول نداشت.

در همین موقع فیل از راه رسید. فیل، حرفهای خرگوش و بچه خرس را به خوبی گوش کرد.

بعد لبخندی زد و جلو آمد. بچه خرس را، نیم دور به دور خودش چرخاند. حالا روی بچه خرس هم به طرفی بود که خرگوش ایستاده بود. فیل بعد از این کار از بچه خرس پرسید:

– «راست کدام طرف است؟»

بچه خرس به همان طرفی اشاره کرد که خرگوش در آن سمت حرکت می کرد.

فیل این بار خرگوش را نیم دور چرخاند و از او پرسید:

– «راست کدام طرف است؟»

خرگوش به آن طرف خیابان اشاره کرد. همان طرفی که بچه خرس دوچرخه می راند.

یکمرتبه بچه خرس فریادی کشید و گفت:

– «حالا فهمیدم! سمت راست من، درست سمت چپ کسی است که از روبروی من می آید. با این حساب خرگوش هم در سمت راست خودش حرکت می کرده است.»

خرگوش هم خندید و گفت:

– «من هم فهمیدم! سمت راست من، سمت چپ کسی است که از روبروی من می آید.»

بچه خرس و خرگوش از فیل تشکر کردند. آنها به طرف چرخهای خود رفتند و سوار شدند. از هم خداحافظی کردند و راه افتادند.

خوب، حالا می توانی بگویی که بچه خرس این شاخه درخت را با دست چپ گرفته است یا با دست راست؟

«پایان»

کتاب قصه «به راست، راست!» توسط انجمن تايپ ايپابفا از روي نسخه اسکن قديمي، چاپ 1366، تايپ، بازخوانی و تنظيم شده است.

(این نوشته در تاریخ 23 فوریه 2024 بروزرسانی شد.)