قصه های جنگ نرم
ضدّ مسیح پولی نژاد
نویسنده: پرتو صادقی
روزی روزگاری در سرزمینی دور پشت دریاها -که خانهی غولها بدجنس بود- جادوگر زشتی بود که برای فریب دادن مردم، اسم خودش را «مسیح» گذاشته بود و وانمود میکرد که از نژاد «علی» است؛ اما او نه «مسیح» بود و نه از پیروان «علی». او یک «مسیح دروغین» از پیروان «ضد مسیح» بود که مسلمانان او را «دجّال» مینامند. دَجّال یعنی کسی که همهاش دروغ میگوید و مردم را گول میزند.
جادوگر زشت، زن بسیار بدی بود که بهدروغ میگفت میخواهد از زنان دنیا حمایت کند؛ اما فقط دروغ میگفت و همیشه به دنبال دعوا و کارهای بد بود. دشمنان خدا به او پول میدادند که حرفهای بد بزند و کارهای بد بکند. به همین دلیل او را «ضد مسیح پولی نژاد» میگفتند.
هرروز چهارشنبه او با دوستان بدجنس خود نقشه میکشید که چطور آدمهای دیگر را گول بزند و آنها را مجبور کند کارهای بد انجام دهند. عجوزهی زشت از توی تلویزیون و تلفن با همه حرف میزد و از زنها و دختران ساده و بیگناه میخواست که در فصل گرما بدون لباس بیرون بیایند تا زیر آفتاب، بدنشان سیاه و سوخته شود یا در فصل زمستان لباس نپوشند تا سرما بخورند. عجوزهی فریبکار به زنها میگفت که سرشان را برهنه کنند و موهایشان را – که از پول و طلا باارزشتر است- به غریبهها نشان دهند و خیلی کارهای زشت دیگر بکنند که خدا اصلاً دوست ندارد بچههای خوب هیچوقت انجام میدهند.
اما «خدای مهربان» اصلاً «ضد مسیح» را دوست نداشت و اجازه نمیداد او مردم را گول بزند. خدای مهربان فرشتههای خوب و قشنگش را بهسوی مردم میفرستاد تا در گوششان حرفهای خوب و قشنگ بزنند و فکرهای بد را از ذهنشان پاک کنند. چون خدا از دوستان خود مراقبت میکند.
عجوزهی قصه ما وقتی میدید که با نقشههای پلید خود نمیتواند مردم را گول بزند، حسابی از دستشان عصبانی میشد و جیغهای ترسناک میکشید و موهای وزوزیاش را چنگ میزد و توی غاز ترسناکش مخفی میشد؛ اما او بیکار نمینشست و همیشه دنبال نقشهای بود تا مردم و بچههای خوب را گول بزند.
بچههای عزیز، شما هم مواظب باشید که گول آدمهای بد را نخورید و کارهای بد نکنید. آدمهای بد، خودشان را به شکلهای قشنگ درمیآورند و با حرفهای خود، کاری میکنند که دیگران هم مثل آنها بشوند و کارهای بد بکنند.
یادتان باشد:
خیلی از آدمهای بد، توی فضای مجازی و شبکههای اجتماعی هستند. آنها مثل عنکبوتهای زشت و حقهباز، در هر گوشه و کنار تور درست میکنند تا آدمهای خوب را توی تله بیندازند. مواظب باشید توی تلهی آنها نیفتید.
عالی بود. ممنونم.
سلام علیکم مومن
این قصه های شما خیلی آموزنده است چرا اینقدر تعدادشون کمه 10 صفحه رد کردم فقط 2 تا بود
خوب شما که اینقدر خوب موضوعات انحرافی رو به داستان تبدیل میکنی سرعت رو بیشتر کن
خدا یار و یاورت باشه مومن
ارادتمند
حاج سعید
سلام. ممنون از لطف شما. حتما داستانهای بیشتری رو اضافه می کنیم. یا حق