قصه-های-شیرین-فیه-ما-فیه-مولوی-دختر-زیبای-سمرقند

قصه های شیرین فیه ما فیه: دختر زیبای سمرقند

قصه های شیرین فیه ما فیه مولوی

 

دختر زیبای سمرقند

 

نویسنده: مولانا جلال‌الدین محمد بلخی

بازنویس: محمدکاظم مزینانی

جداکننده متن مذهبی

به نام خدا

هنگامی‌که خوارزمشاه، سمرقند را محاصره کرده بود، ما در آن شهر زندگی می‌کردیم. در محله‌ی ما دختری زندگی می‌کرد، بسیار زیبا و فریبنده، آن‌چنان‌که در همه‌ی سمرقند دختری چون او نبود.

در هنگامه‌ی جنگ و محاصره، بارها از آن دختر شنیدم که می‌گفت: «خداوندا! تو کی روا می‌داری که من به دست این بیدادگران گرفتارم شوم؟ من تنها به تو اعتماد دارم و می‌دانم که این کار را هرگز بر من روا نخواهی داشت.»

لشکریان خوارزمشاه آمدند و همه‌ی شهر را غارت کردند. بسیاری از مردم را به غارت بردند. حتی خدمتکاران آن دختر نیز به اسیری برده شدند، اما به خود او هیچ گزندی نرسید. شگفت اینکه هیچ‌کس به آن دختر زیبا نگاه نکرد.

پس بدان که هرکس خود را به حق بسپارد، از گزندها در امان خواهد ماند.



***

  •  

***

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *