قصه های شیرین فیه ما فیه مولوی
حلوای آسمانی
نویسنده: مولانا جلالالدین محمد بلخی
بازنویس: محمدکاظم مزینانی
هرکسی که خود را به حق بسپارد از آفتها به دور میماند و نزد او نیاز هیچکس نادیده گرفته نخواهد شد.
درویشی به فرزند خود آموخته بود که هرچه میخواهد، از خدا بخواهد. همچنین او هرگاه که گریه میکرد و از خدا چیزی میخواست، آن را برایش فراهم میکردند. روزی کودک در خانه تنها ماند. دلش حلوا میخواست ناگهان کاسهای پر از حلوا در برابر خود دید، آن را خورد و سیر شد.
پدر و مادر کودک به خانه آمدند و از او پرسیدند: «چیزی نمیخواهی؟» کودک پاسخ داد: «نه، حلوا میخواستم که خوردم.»
پدر، سرش را بهسوی آسمان گرفت و گفت: «خدا را سپاس میگویم که به این جایگاه رسیدی و رشتهی پیوندت با خدا استوار شد.»