قصه-های-شیرین-فیه-ما-فیه-مولوی-مردی-که-توانست-خدا-را-اثبات-کند

قصه های شیرین فیه ما فیه: مردی که توانست خدا را اثبات کند

قصه های شیرین فیه ما فیه مولوی

 

مردی که توانست خدا را اثبات کند

 

نویسنده: مولانا جلال‌الدین محمد بلخی

بازنویس: محمدکاظم مزینانی

جداکننده متن مذهبی

به نام خدا

شیخ محله گفت: «در عشق، نخست دیدار است و سپس گفت‌وشنود؛ مانند پادشاهی که همه او را می‌بینند، اما از همه نزدیک‌تر به او کسی است که با او سخن می‌گوید.»

مولانا گفت: «این سخن بیراه است و وارونه. موسی (ع) نخست گفت و شنید و سپس خواهان دیدار شد. هرچند جایگاه گفتار برای موسی (ع) است و دیدار از آن محمد (ص). پس ای شیخ! سخن تو چگونه می‌تواند درست باشد؟»

روزی، کسی نزد مولانا شمس آمد و گفت: «من با دلیل‌های استوار، هستی خداوند را به اثبات رسانده‌ام.»

بامداد روز دیگر شنیدم که شمس می‌گفت: «شب پیش، فرشتگان بسیاری به زمین آمده بودند و می‌گفتند که: «سپاس خدا را و هزاران درود و سپاس بر آن مرد باد که خدای ما را اثبات کرد. خداوند، عمر درازش دهد که در کار مردم کوتاهی نکرد.»

ای مردک! خداوند بدون دلیل ثابت است. اگر می‌خواهی کاری کرده باشی خودت را در جایگاهی بلند به او اثبات کن.



***

  •  

***

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *