قصه های شیرین فیه ما فیه مولوی
من آینهام
نویسنده: مولانا جلالالدین محمد بلخی
بازنویس: محمدکاظم مزینانی
اکنون، من ماندهام و این مردمی که بهسوی من میآیند. اگر خاموش بمانم، از من دلگیر میشوند و میرنجند. اگر بخواهم چیزی بگویم، باید بهاندازهی فهم آنها سخن بگویم، ازاینرو من میرنجم. آنگاه، آنها میروند و زخمزبان میزنند که مولانا از ما دلگیر است و میگریزد. هیزم که از دیگ نمیگریزد، این دیگ است که میگریزد چون تاب آتش ندارد.
پس گریختن من، از گریختن آنهاست. من آینهام، گریز آنها در من پدیدار میشود. آینه برای آن است که خود را در آن ببینند. اکنون اگر مرا دلتنگ و دلگیر میبینید، آن نقش، دلگیری خود شماست که در من افتاده است.