کتاب-قصه-صوتی-میهمان-های-ناخوانده

قصه صوتی: میهمان های ناخوانده || من که واق و واق می‌کنم برات

کتاب قصه صوتی کودکانه

مهمان های ناخوانده

من که واق و واق می‌کنم برات

متن این داستان را در این صفحه بخوانید: اینجا

مجموعه قصه - باهم زندگی کنیم-مهمان های ناخوانده-سایت ایپابفا

آغاز داستان:

در يك ده كوچك ، پیرزنی زندگی می کرد.

این پیرزن، يك حياط داشت قد يك غربیل که يك درخت داشت قد يك چوب کبریت.

پیرزن، خوش قلب و مهربان بود، بچه ها خیلی دوستش داشتند.

يك روز غروب، وقتی آفتاب از روی ده پرید و خانه ها تاريك شد ، پیرزن چراغ را روشن کرد گذاشت روی تاقچه . چادرش را انداخت سرش، رفت دم در خانه که هوایی بخورد، آشنایی ببیند، دلش باز بشود.

 

 

 

(این نوشته در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۰ بروزرسانی شد.)



دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *